جمعه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۸۴

سد ها

مقدمه:

جهش امپراتوري شكوهمند ايرانيان در زمان هخامنشيان و تعالي و ترقي آن در زمان ساسانيان، و ديرپايي اين تمدن مديون دانش آب‌شناسي ايرانيان بود.
مردمان ايران‌زمين از ديرباز به ارزش آب به عنوان ماده‌اي زندگي‌بخش و ارزشمند آگاهي داشتند.
نياز طبيعي بشر به آب، وضع جغرافيايي فلات ايران و كميابي اين مايع گرانبها، ارزش اين ماده را نزد ايرانيان صدچندان نموده و آن را در جايگاه والايي قرار مي‌داده است. براي آنكه به ارزش والاي آب در ديدگاه ايرانيان باستان پي ببريم، كافي است كه نيم‌نگاهي به اوستاي زرتشت اندازيم.
آناهيتا، ايزد آب‌ها، که گردونه او را در آسمانها چهار اسب ابر و باران و ژاله و شبنم
می کشیدند، يكي از بزرگ ايزدان پيش از زرتشت بود، و نیایشگاههای او در کنگاور (ارمانشاه) و بیشابور (فارس) نمایان است، در اوستا مورد ستايش بسيار بوده و هم مرتبه ميترا (مهر) و اورمزد (اهورامزدا) قرار مي‌گيرد. آب در آيين زرتشت پاك است و مظهر پاكي و بايد كه همچنان پاك باقي بماند. زرتشت از اهورامزدا درخواست مي‌كند كه رودها را از آبي به سترگي شانه اسب لبالب نموده و به پيروان خويش مي‌‌آموزد كه آلوده نمودن آب، به هر شكل و گونه‌اش، خلاف دين و اهريمني است. اينچنين است كه شناخت آب در ايران‌باستان با وابسته داشتن صفات ويژه به آن و ارجمند داشتن اين ماده زندگي‌بخش آغاز مي‌شود. هنوز هم بازمانده آيين‌هاي ايزد آب‌ها در جاي‌جاي ايران برگزار مي‌شود كه براي نمونه مي‌توان به مراسم جوي‌روبي و بيل‌گرداني در دامنه آتشكده آتش‌كوه در نيمور، محلات اشاره نمود.
در ايران‌باستان، صدها سال پيش از آنكه نخستين فرضيه‌هاي مربوط به آب‌شناسي ارائه شود، به گونه‌اي شگفت‌آور و باورنكردني، پاسخ يكي از مهمترين و دشوارترين مسائل مربوط به يافتن آب و آب‌هاي زيرزميني يافته شده بود. سنگ‌نوشته‌ها و لوح‌هاي باز مانده از ايران باستان، بيانگر اين است كه مردمان ايران‌زمين آب‌هاي زيرزميني را با كندن كاريزهاي دراز و بسيار عميق برآورده به روستاها و شهرهاي خود مي‌رساندند. اينكه نخست‌گاه اين كاريز كجا بوده و در چه مناطقي به آب مي‌توان دست يافت و اينكه كاريز چگونه بايد ساخته شود، شايد مهمترين مساله‌اي بوده است كه بشر از آغاز تمدن تا كنون در دانش آب‌ياري و آب‌رساني با آن روبرو بوده است. پرفسور هانري گوبلو كه بيش از 30 سال بر روي قنات‌هاي ايران بررسي و مطالعه انجام داده است در كتاب قنات، فني براي دستيابي به آب ،عظمت قناتهای ایران را برابر با ديوار چين مي‌داند. مجموعه طول قناتهای ایران بيش از چهارصد هزار كيلومتر، بیش از فاصله زمین تا ماه، و قنات گناباد به طول سي‌وپنج كيلومتر و ژرفناي بيش از سيصد متر و چاه‌هايي با فواصل منظم پنجاه متري، از زمان هخامنشيان، يك شاهكار بي‌نظير در سراسر جهان است. چندتن از دانشمندان امريكايي مانند اف.ديكسي در نوشتار يك كتابچه علمي براي سازماندهي آب، ام.ا.باتلر در كتاب آبياري به كمك قنات در ايران، سي.اف.تولمان در كتاب آب‌هاي زيرزميني، ژي.بي.كرسي در كتاب قنات و كاريز، ژي.بيژليبين‌كت در كتاب آب‌شناسي و هانري گوبلو در كتاب‌هاي آبياري در كاليفرنيا و قنات، فني براي دستيابي به آب خود همگي بر اين باورند كه قنات‌هاي لوس‌آنجلس و پاساداناي كاليفرنيا، همچنين قنات‌هاي شيلي و مكزيك، در زمان سلطه اسپانيايي‌ها، توسط مهندسان، متخصصان و كارگران ايراني ساخته شده است.
به خاطر داشته باشيم كه تمدن‌هاي باستاني همگي در كنار رودهاي بزرگ، همانند نيل، دجله، فرات، سند، گنگ، هوانگهو، يانگ‌تسه و ... شكل گرفتند اما تنها تمدني كه به دور از هرگونه رودخانه عظيم شكل گرفت و مالك‌الرقاب جهان باستان شد، ايران بود. جهش چشمگير امپراتوري ايران مديون قنات بود. در زمان هخامنشيان، اگر كسي زمين بايري را با احداث قنات آب‌ياري مي‌كرد، تا پنج نسل از پرداخت هرگونه ماليات معاف بود. به گواهي تاريخ مصر، درياسالار پارسي اسكيلاكس هخامنشي هنگام اقامت در مصر، فنون احداث كاريز را به مصريان آموخت. در زمان ساسانيان، رساله مديگان هزاردادستان، در شرح ساخت و لايروبي قنات و كاريز، و استفاده هوشمندانه از آن، تاليف شده است.
در نوشته‌هاي دانشمندان ايراني پس از اسلام، به نكته‌اي شايان توجه بر مي‌خوريم و آن اينكه بسياري از دانشمندان ايراني در دوران اسلامي، هريك به گونه‌اي، به جنبه‌هاي گوناگون دانش آب‌شناسي پرداخته‌اند. دانش آب‌شناسي در آن دوران نيز مانند امروز دربردارنده بررسي دوره گردش آب یا چرخه آب (سيكل آب) در طبيعت، جريان آب در روي زمين، آب‌هاي زيرزميني، چشمه‌ها، درياچه‌ها، درياها و اقيانوس‌‌ها و چگونگي دگرگوني‌هاي كمي و كيفي آب‌هاي آنها مي‌شده است.


قنات از نظر دانشمندان:
دانشمند بزرگ ايراني، ابوريحان بيروني در آثارالباقيه، در باره زياد و كم شدن آب رودخانه‌ها، چشمه‌سارها و كاريزها مي‌گويد:
زياد شدن آب‌ها در جميع اوديه و انهار به يك حالت نيست، بلكه اختلاف بزرگي با هم دارند. چنانكه جيحون هنگامي آبش زياد مي‌شود كه دجله و فرات رو به كمي گذارد و علت اين است كه هر رودخانه‌اي كه سرچشمه آن در نواحي سردسير باشد، آب آن در تابستان زيادتر و در زمستان كمتر است، زيرا بيشتر آب‌هاي اصلي آن از چشمه‌سارها گردمي‌آيد و رطوبت‌‌هايي كه در كوه‌هايي كه اين رودخانه‌ها از آن بيرون مي‌آيد و يا از آن مي‌گذرد سبب زيادت و نقصان آب اين رودخانه‌ها مي‌شود.
ديگر انديشمند بزرگ ايران، ابوعلي سينا در دانشنامه علايي (طبيعيات) در باره جذر و مد درياها و اثر ماه بر آن گويد:روشنايي و قوت‌ها كه از آفتاب و ستارگان است در اين عالم اثر كند و ظاهرتر اثر آن آفتابست و آن ماه كه آب درياها را مد كند.و هم او درباره پديده‌هاي بارندگي گويد:و اما بخار چون از گرمگاه برخيزد جنبش وي گرانتر بود و چون به آن جايگاه رسد از هوا كه سرد بود، سرماي آن جايگاه او را ببندد. ... و هرگاه كه بخار زمين بفسرد، ابر شود ... و اين را سه حكم بود. يا اندك بود، كه و را گرمي آفتاب بروي افتن، زود متفرق كند. يا قوي بود، كه آفتاب اندر وي فعل نتواند كردن، كه پراكندش، پس چون گردآيد، و يك اندر ديگر نشيند، و خاصه كه باد گردآورش ديگر بار آب شود، و فروجهد، پس اگر سرما اندريابدش، پيش از آن كه قطره‌ها بزرگ شود و برف بود.
دانشمند ايراني سده پنجم هجري، ابوحاتم اسماعيل اسفزاري خراساني، كه براي نخستين بار در جهان پديده‌هاي جوي و هواشناسي را در كتاب خود به نام آثار علوي (Meteorology) گردآوري نموده و او را به حق بايد پدر دانش هواشناسي نام داد، در باره بخار و باران و برف و شبنم مي‌گويد:
هرگه كه حرارتي از تابش خورشيد يا از جوهر آتش به آب رسد، مدتي با او بماند، آب مستحيل شود، و از جاي خود برخيزد، و به سوي بالا بر شود، آن را بخار گويند، چون گرما بر بخار مستولي شود، آن بخار جوهر هوا گردد. ... و اگر برودتي بر آن بخار مستولي شود، جوهر آب گردد، و قصد زمين كند، آنگاه آن را باران گويند، پس اگر هوا ساكن بود، آن دانه‌ها خردباران (drizzle) بود و اگر متحرك بود، آن دانه‌هاي خرد به يكديگر بپيوندند بزرگ گردند ((rain تا به رگبار رسند(shower). ... و اگر برودتي به افراط بر آن غالب آيد جوهر برف باشد ... هرگاه كه هوا سرد باشد و سرما بر بخار مستولي گردد، آن هوا آب شود و بر صورت قطره‌هاي آب از برگ‌ها بياويزد، آن را شبنم (صقيع – dew ) خوانند ... .
وي همچنين مطالعات و بررسي‌هايي در باره چگالي آب‌هاي گوناگون از مناطق مختلف انجام داده است. رياضي‌دان و مهندس بزرگ سده پنجم هجري، محمد بن حسين كرجي، ديدگاه‌هاي بسيار جالبي در باره آب‌شناسي دارد و در كتاب خود استخراج آب‌هاي پنهاني، انباط الميا الخفيه، به بررسي روش‌ها و قواعد مربوط به تشخيص آب‌هاي زيرزميني مي‌پردازد. او مي‌گويد:
خداي بزرگ در روي زمين آبي ساكن آفريد، كه همچون گردش خون در بدن جانوران در جريان است. اين آب با افزايش و كاهش بارندگي، افزون و كم نمي‌شود (چرخه آب در طبيعت) ... اين آب بيشتر شكاف‌هاي درون زمين را پر مي‌كند، و تا آنجا كه مانعي سخت در سر راهش وجود نداشته باشد، هر قسمت به قسمت ديگر مي‌پيوندد ... آب‌هايي كه در زير زمين قرار دارند نيز در بعضي مواضع مانند رودها جاري هستند و در بعضي موارد ديگر مانند دريا ساكن و آرامند.
در نزهت‌نامه علايي، دانشنامه بزرگ فارسي، تاليف شهمردان‌بن‌ابي‌الخير رازي، در سده ششم هجري، مطالب گوناگون و جالبي در باره آب‌شناسي آمده است.
آب، مد و جزر درياي پارس از عجايب است و به شبانه روز دو دفعه زيادت و نقصان گيرد، و در سير ماه بسته است ... و جاي هست كه مقدار پنجاه ارش زمين خشك به وقت مد آب، بالا گيرد به هر دفعتي، ... .
ناوخداي، بزرگ‌ بن شهريار رامهرمزي، دريانورد بزرگ ايراني در سده چهارم هجري، كه سفرهاي اكتشافي فراواني به شرق انجام داد، در كتاب بسيار جالبي به نام عجايب الهند، شرح كاملي از توفان‌هاي درياي هند، مانسون، ارائه نموده است. دريانورد معاصر او ابهره كرماني نيز، كه در آن روزگار هفت سفر دريايي به چين و شرق دور داشته است نيز، مانسون هند و تيفون چين (هاريكن‌ها يا سايكلون‌هاي شرق آسيا)، را در نوشته‌هاي خود شرح داده است. جيهاني، وزير دودمان سامانيان نيز اطلاعات خويش را در باره اين توفان و همزماني آن با بادهاي 120 روزه سيستان، در كتابي گردآوري نموده است. سليمان سيرافي و مهران وهب سيرافي از دريانوردان ايراني سده سوم و چهارم هجري، كه سفرهايي به چين و هند داشته‌اند، و همچنين سهل بن آبان دريانورد ايراني سده ششم هجري كه سفرهايي به هند و شرق افريقا داشته ‌است، و سليمان مهري در?انورد سده نهم هجري، نيز در سفرنامه‌هاي خود به باران‌هاي موسمي هند و منشا احتمالي آنها، اشاره كرده‌اند.
مسعودي مورخ ايراني در كتاب التنبيه و الاشراف، به ذكر منشا رودها و درياها پرداخته و از بسيار از پديده‌هاي آبي سرزمين ايران، سخن رانده است. توصيف زیبا و دقیق ناصرخسرو در سفرنامه‌اش، از فانوس‌هاي دريايي (خشاب‌هاي) درياي پارس، نمايانگر دانش اب‌شناسي و دريانوردي ايرانيان است .
اشاره كوتاهي به اين مساله چندان دور از تدبير نيست كه سد كوريت در نزديكي طبس در خراسان جنوبي كه در زمان هخامنشيان، در منطقه‌اي فوق‌العاده، ساخته شده و يكبار در زمان ساسانيان نوسازي و بار ديگر به فرمان و انديشه خواجه نصيرالدين توسي، در اوج شكوفايي مكتب مراغه، ديواره آن، بر روي شالوده هخامنشيان، كاملا بازسازي شده است، با ارتفاع بیش از 64 متر، بيشتر از شش صد سال، بلندترين سد جهان بوده است.
در دوران هخامنشيان بيش از 60 سد در ايران ساخته شد و اين جداي از پل- بند‌هاي اين دوره است. در زمان ساسانيان پل و بند شوشتر با درازاي بيش از پانصد متر ساخته شد. تاريخ نام سازنده اين پل و همچنين سد شادروان (Shadervan) شوشتر را يك مهندس ايراني به نام برانوش پارسی ثبت كرده‌است. پل‌دخترهايي كه در سراسر ايران از جمله سروستان و ميانه به چشم مي‌خورند منسوب به آناهيتا، ايزد آب‌ها بوده‌اند.
اختراع سه نوع آسياب آبي، نمايانگر دانش و بينش ژرف ايرانيان باستان در كليه علوم از جمله آب‌شناسي است. نخست آسياب تنوره يا آسياب نورس يا آسياب پره، با محوري عمودي و پره‌هاي قاشقي، دوم آسياب چرخي كه روميان به آن آسياب ويترويان نام نهادند، با محور افقي كه نام مخترع آن را مهرداد ثبت نموده‌اند، و سوم آسياب شناور، كه با پره‌هاي بزرگ پارويي دوران مي‌كرده است و در رودخانه‌هاي خراسان، خوزستان و ميانرودان به تعداد زيادي ساخته شده بوده است، و بازمانده آن هنوز در شوشتر خودنمايي مي‌كند.
دستگاه پالايش آب چغازنبيل (زنگه ويل – شهر زنگه)، نخستين و قديمي‌ترين دستگاه پالايش آب در جهان است كه برابر با قانون ظروف مرتبط آب گل‌آلود رودخانه كرخه را به آبي سالم و گوارا تبديل مي‌نموده است. و آب‌انبارهاي كويري ايران هم كه خود حديث مفصلي است. و اين چكيده خود اندكي است از دانش آب‌شناسي ايرانيان كه از دسترس چپاولگران زمانه و چنگ‌ورزان بيگانه در امان مانده و به ما رسيده. باشد كه ما شايستگي و بايستگي ميراث‌داري آنان را داشته باشيم. در سال 1289 رودخانه زاينده‌رود خشكيد. مردم در آن چاهي كندند به قرب سي زرع و آبي به زحمت مي‌كشيدند براي مشروبات.
طبق نظر هانري گوبلو قنات در حدود 800 ق.م در شمال غربي ايران در مركز تركيه فعلي توسط معدنچيان براي استخراج آب معادن حفر گرديد . اين تكنيك كم كم مورد استفاده كشاورزان واقع شد و به سراسر فلات ايران گسترش يافت . در حدود 525 ق.م توسط ايرانيان به عمان و مسقط و شبه جزيره عربستان منتقل شد.حدود 500 ق.م توسط لشكركشيهاي ايرانيان اين فن در مصر رواج يافت . با گسترش اسلام ، شمال آفريقا با قنات آشنا شد و قنات يافوگا در حدود 750 ميلادي توسط مسلمين در شهر مادريد پايتخت اسپانيا داير گرديد .
در سال 1520 اسپانيايي ها حفر قنات را در مكزيك آغاز كردند و از آنجا اين تكنيك به لس آنجلس برده شد . در سال 1540 شهر پيكا در شيلي صاحب قنات گرديد . گسترش قنات در شرق نيز قدمت طولاني دارد .
وجود قنات در چين از حدود 120 ق.م گزارش شده است اما گسترش قنات در تركستان به ويژه در تورفان جديد است و در حدود 1780 مقني هاي خراساني شروع به احداث قنات در اين قسمت از آسيا نمودند . قنوات ژاپن (حدود 280 رشته) كه غالباً در ناحيه نارا پايتخت قديم ژاپن داشته و به نام منبو(مانبو) خوانده مي شوند قدمتي سيصد ساله دارند و وجه تسميه آنها هم احتمالاً ريشه در كلمات” منبع آب” دارد .
قنات بيشتر در مناطق خشك و نيمه خشك جهان پراكنده است ، اما گاه آنها را در مناطق پر باراني چون منطقه نارا با باران بيش از يك متر و بيست سانتي متر هم مي بينيم. بنابراين قنات متعلق به همه مناطقي است كه انسان باهوش وجود داشته و دارد .
مهم آن است كه بدون دستيابي به قنات به احتمال زياد انسان نمي توانست در قسمت عمده اي از مناطق كره زمين حداقل در وسعتي حدود 20 ميليون كيلومتر مربع اسكان يابد و زندگي روستايي و شهري با دوامي بنيان نهد .
اگر قنات نبود شهرهاي قديمي و مهمي چو ن ري ، نيشابور ، يزد ، كاشان ، سبزوار ، كاشمر ، مشهد ، فردوس،گناباد، تهران و ...كه همگي در حوزه تمدن ايراني و اسلامي هستند ، نمي توانست به وجود آيد و رشد كند و يا حداقل بخش مهمي از توسعه آنها مختل مي گرديد . بدون دستيابي به تكنيك قنات فعاليتهاي بشر در مناطق خشك و نيمه خشك و از جمله در محيط طبيعي همين شهرهاي نامبرده ، محدود به كوچ نشيني مي گرديد . تا حدود50سال قبل تمام يا قسمت اعظم آب شرب و كشاورزي شهرهاي مذكور از طريق قنات تأمين مي شد و هم اكنون نيز قنات تأمين كننده بخشي از آب كشاورزي كشور ايران است .

واژه هاي مربوط به ساختمان قنات ::

مظهر : محل ظهور و آشكار شدن و به جريان افتادن آب بر روي زمين را گويند .


اهرو مجرا :كانالي كه مقطع آن به شكل نعل اسب است و در داخل زمين در جهت شيب حفر شده و با شيبي ملايم استمرار جريان آب را در داخل قنات تضمين مي كند .


خشكان ـ خشكه كار ـ خشكون :به قسمتي از راهرو قنات حدفاصل بين منطقه آبدار يا زه آب قنات تا مظهر گفته مي شود و هرچه از عمر قنات بگذرد نوعاً به طول آن اضافه مي شود.چنانچه قنات در منطقه اي قرار داشته باشد كه سطح آبهاي زيرزميني آن مرتباً كاهش يابد موضوع افزايش طول خشكه كار كاملاً درآن مشهود خواهد بود .

ترون ـ تره كار :به قسمتي از راهرو قنات گفته مي شود كه آب به داخل مجراي قنات تراوش مي كند و ميزان آبدهي قنات بستگي به ميزان تراوش و طول ترون قنات دارد .

پيشكار :آخرين جبهه اي كه در قسمت انتهايي قنات و در لايه آبدار قرار داشته و به منظور دسترسي به منابع آب بيشتر مورد حفاري واقع مي شود پيشكار ناميده مي شود و اين بخش پس از حفاري به عنوان ترون قنات تلقي مي گردد .

ميله قنات :به چاههاي حفر شده در طول مسير قنات گفته مي شود كه عمق آنها هرچه به مادرچاه نزديكتر شود افزايش مي يابد.اين چاهها به منظور تخليه خاك حاصل از كندن راهرو قنات و پيشكار و هدايت جريان هوا به داخل قنات حفر شده و فضاي مناسبي براي انجام امور مربوط به قنات و لايروبي آن محسوب مي شود . فاصله دو ميله چاه از يكديگر با توجه به عمق قنات و ميزان جريا ن هوا در داخل قنات تعيين مي شود .


پشته : حدفاصل بين دو ميله قنات پشته ناميده مي شود .

كوارـ كدوارـ كهريز (كنبارـ كنوار) :خاكهاي حاصله از حفر ميله و راهرو و پيشكار قنات و لاي و موادي كه در اثر عمليات ايجاد و نگهداري و توسعه قنات پس از خروج ازميله قنات در اطراف ميله به صورت مخروط ناقص انباشته مي شود كدوار يا كهريز و يا كوار و كنبار (مشتق از دو كلمه كن از ريشه كندن و بار به معني انبار و انباشتن و تلنبار كردن) ناميده مي شود .

پوكه :راهرو قنات اعم از خشكه كار يا ترون كه از حيز انتفاع خارج شده و به صورت راهرو خشك و جدا از مسير عبوري قنات قرار مي گيرد پوكه ناميده مي شود .

طوقه ـ دوري :به شكل طوق در ميله قنات و به عرض حدوداً 20 تا 30 سانتيمتر و به ارتفاع 40 تا 50 سانتيمتر ايجاد مي شود و به منظور مسدود كردن ميله قنات و حفاظت ازريزش ميله قنات ايجاد مي گردد. در سطح زمين جهت جلوگيري از ريزش ميله قنات و در وسط ميله جهت كمرگير كردن و بعضاً در فاصله كمي از راهرو قنات جهت كمرگير كردن استفاده مي شود .

طوقه چيني :جهت جلوگيري از ريزش دهانه ميله قنات در قسمت طوقه با مصالح مقاوم از قبيل آجر، سنگ با ملات مناسب مي سازند .

كمرگير :جهت جلوگيري از ورود سيلاب و ماسه بادي ويا هر شي ديگري در داخل راهرو قنات در مناطقي كه احتمال بروز چنين خسارات به قنات مي رود، بسته به عمق ميله قنات و نوع زمين در فاصله چند متري در سطح زمين در محل طوقه ايجاد شده با سنگ ويا آجر و ملات مناسب دهانه ميله قنات مسدود مي شود.اين عمل را كمرگير كردن گويند.

مادرچاه :به آخرين ميله قنات كه در انتهاي پيشكار است گفته مي شود.مادرچاه با حفر پيشكار به ميله قنات تبديل مي شود.به گونه اي كه هميشه آخرين ميله موجود در محدوده انتهائي قنات به عنوان مادرچاه شناخته مي شود.



كف شكني :هنگامي كه از لغت كف شكني در قنات استفاده مي شود منظور همان پساكني است و چنانچه اين واژه در مورد چاه استفاده شود منظور افزايش عمق چاه است.



بغل بر :در اثر عوامل مختلف كه راه عبور آب در قنات مسدود مي شود و امكان باز نمودن مسير قبلي وجود نداشته باشد مسير انحرافي از پائين دست محل خرابي ايجاد و در بالادست محل خرابي به مسير اوليه هدايت مي شود.اين راهرو جديد را بغل بر مي گويند.

تنوره :به شكل قيف است و عوماً بين 5 تا 7 متر عمق دارد. قطر دهانه بالايي آن بين 1 تا2 متر و قطر پائين آن خيلي كمتر است و داراي روزنه هاي كوچك در قسمت انتهايي براي عبور آب مي باشد.سيستم تنوره به نحوي طراحي مي شود كه تنوره هميشه پر از آب است و آب در قسمت روزنه با فشاري كه بستگي به عمق تنوره دارد به چرخ آسياب وارد و موجب چرخيدن چرخ آسياب و در نتيجه سنگ آسياب مي شود .

لاي (لايروبي ـ تنقيه) :رسوباتي مانند گل ولاي كه بر اثر عوامل مختلف در داخل قنات ايجاد مي شوند را لاي گويند و عمل تخليه لاي هاي موجود را لايروبي و يا تنقيه گويند .

بغل تراشي :به عمل افزايش عرض راهرو قنات بغل تراشي گويند .

حريم :

- حريم منابع آب : در منطقه آبده قنات به شعاع تأثير منابع آب تا آنجا كه اثر سوء بهره برداري از منابع آب مجاور رفع شود حريم آبي گويند .
- حريم ميله قنات :به محدوده اي گفته مي شود كه جهت عمليات لايروبي و حفاظت از ميله لازم است و ميزان آن به اندازه كلنگ انداز است.
- حريم راهرو : در مناطقي كه عمق قنات كم است به فاصله اي از محور راهرو قنات گفته مي شود كه تأسيسات و عمليات ساختماني و زراعي موجب تخريب قنات مي گردد .










تازه واردي كه قدم به فلات ايران ، به مراكش و ياواحه هاي صحرا(شمال آفريقا) مي گذارد با رديفي از دهانه ها مواجه مي شود كه مناطق خشك كوهپايه ها را طي مي كنند تا به نقطه اي سبز و خرم كه هميشه يك روستا و گاه يك شهر است برسند. اگر كنجكاوي به خرج دهد و به بررسي ادامه دهد درخواهد يافت كه اين سوراخها ، دهانه چاههايي است كه سطح زمين را به دهليزهاي زيرزميني كه آب را به روستا مي برد و در سطح زمين جاري مي سازد ، متصل مي كند.

تعريف قنات:
مجموعه اي از چند ميله و يك كوره (يا كوره هاي) زير زميني كه با شيبي كمتر از شيب سطح زمين، آب موجود در لايه (يا لا يه هاي) آبدار مناطق مرتفع زمين يا رودخانه ها يا مردابها و بركه ها رابه كمك نيروي ثقل و بدون كاربرد نيروي كشش و هيچ نوع انرژي الكتريكي يا حرارتي با جريان طبيعي جمع آوري ميكند و به نقاط پست تر مي رساند .


اسامي معادل قنات:
در ايران و ساير كشورهاي جهان براي قنات بيش از 27 اسم وجود دارد يا به عبارت ديگر،براي ناميدن اين شيوه آبياري بيش از 27 اصطلاح به كار برده مي شود
اين اسامي درجنوب غربي آسياعبارتنداز :قونات ، كنانت ، كونوت ، كانات ، خنات ، خاد ، كنايت ، قنات ، كارز ، كاه ريز ، كاه رز ، كرز ، كاكوريز ، كهريز و چين آوولز .
اسامي معادل قنات در آفريقاي شمالي:فوگارا (فقره) ، فقاره ، فگاره ، مايون ، ايفلي ، نگولا ، ختارا ، خوتارا ، رتارا.
اين اسامي در عربستان عبارتند از :فلج ، افلج ، فلج .











شماي قنات:
در بعضي از منابع اشكال متنوعي از قنات ترسيم شده است،گرچه نويسندگان اين منابع در اصول و در به تصوير كشيدن مكانيسم قنات با هم تؤافق دارند،ولي در نام گذاري و تشريح اجزاي آن سليقه هاي گوناگوني را عرضه كرده اند.برش طولي يك قنات را در شكل زير مشاهده مي كنيم.


خلاصه وضعيت منابع آب زيرزميني به تفکيک استان هاي کشور:


نام استان
تعداد
تخليه
آذربايجان شرقي
1973
28/336
آذربايجان غربي
440
30.08
اردبيل
107
22.59
اصفهان
2773
692.82
ايلام
2
09/0
بوشهر
46
42/10
تهران
714
95/377
چهارمحال بختياري
459
14/63
خراسان
8992
49/2013
خوزستان
3
49/12
زنجان
692
59/109
سمنان
641
40/132
سيستان و بلوچستان
1321
44/536
فارس
1274
68/761
قزوين
380
26/120
قم
1191
96/399
كردستان
250
نوامبر-35
كرمان
1636
27/1231
كرمانشاه
250
36/53
كهكلوير و بويراحمد
33
52/18
گلستان
297
53/71
گيلان
102
ژوئن-31
لرستان
1527
24/340
مازندران
63
03-نوامبر
مركزي
2339
97/1163
هرمزگان
78
69/38
همدان
1388
00/364
يزد
2972
04/334
جمع كل كشور
31943
52/9312



ايجاد و راه اندازي موزه آب يكي از راههاي ارائه و نمايش تلاش و سخت كوشي انسان در حفر قنات و همچنين حفظ ارزش اين ميراث كهن ، نگهداري و شناساندن ابزار و اشياء‌ مربوط به حفر آن مي باشد .موزه آب يزد همزمان با برگزاري نخستين همايش بين المللي قنات در ارديبهشت ماه سال 1379 هـ . ش در شهر يزد افتتاح گرديد . اين موزه محل مناسبي براي شناخت آثار و ابنيه هاي تارخي در زمينه هاي مختلف مربوط به آب است .
موزه آب:
در اين موزه لوازم مختلف حفر قناوت از قبيل :
• ابزار و ادوات اندازه گيري حجم آب• وسايل تامين روشنايي در قنات• اسناد مربوط به خريد و فروش آب و وقف نامه هاي قديمي• كتابچه ميرابها و اسناد توزيع آب• ظروف نگهداري و محل آبو بسياري از اشياء ارزشمند ديگر نگهداري مي شود .
اين موزه در يكي از ارزشمندترين آثار معماري سنتي يزد به نام خانه كلاهدوزها واقع شده است كه موقتي بيش از يك قرن دارد .
اين خانه شامل سه قسمت زيرزمين ، پاياب و طبقه همكف است . از درون اين خانه انشعاب و در رشته قنات قديمي عبور مي كند پاياب يا پاكنه در عمق ده متري از سطح زمين قراردارد و فضاي هشتي با معماري آجر و ملات گل دارد كه آب يك رشته قنات هم از كف اين پاياب عبور مي كرده است . ايجاد راهروهاي زيبا و مناسب با شئونات فرهنگ معماري سنتي در يزد يكي ديگر از ويژگي هاي اين خانه است . در اين خانه باسناني چاه خانه اي هم در ثبت نام وجود دارد كه با چرخ چاه و دلو از اين چاه آب مي كشيدند و آب انبار خانه را كه در طبقه هم كف قراردارد پر از آب مي كردند . اتاق پذيرايي زيبايي ضلع شرقي خانه را تشكيل مي دهد كه درب چوبي شيشه كاري شده آن بر جذابيت فضا افزوده است . كار بنا و زيبا سازي اين خانه در سال 1312 هـ . ق به پايان رسيده است .









نام چند قنات مهم استان قم :


نام قنات
استان
موقعيت
بخش
روستا
طول قنات
عمق مادر چاه
تعداد ميله چاه
فاصله مظهر تا محل
دبي
Lit/s
حسن آباد
قم
نامعلوم
كهك
حسن آباد
160
15
12
0
5
خرطاب
قم
نامعلوم
خلجستان
وسفونجرد
200
12
8
0
40
سنجوانكي
قم
نامعلوم
خلجستان
قاهان
200
10
5
0
1
بردر
قم
نامعلوم
خلجستان
بردر
200
9
10
0
6
دوگلو
قم
نامعلوم
خلجستان
دوگلو
200
12
8
0
20
سناوند
قم
نامعلوم
خلجستان
سناوند
200
12
10
0
10
ينگه قانعات
قم
نامعلوم
خلجستان
زيزگان
200
15
8
0
3
كله چنار
قم
نامعلوم
خلجستان
كله چنار
200
3
7
0
4
تيره رود
قم
نامعلوم
خلجستان
تيره رود
200
10
12
0
25
گزونه
قم
نامعلوم
خلجستان
زيزگان
200
8
6
0
4



منابع ومأخذ:




www.qanat.info

www.qanat.info/building.htm

www.iranhydrology.com/qanat/qanatlist.asp?cmd=reset

www.azemrooz.com/archives/000299.html

www.yazdwater.ir

www.starkish.com/aboutkish-Archeological.htm

هیچ نظری موجود نیست: